ماجرای این قتل خانوادگی که آذر سال ۱۳۹۶ اتفاق افتاد، پس از آن افشا شد که ساکنان آپارتمانی در شمال تهران در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ پایتخت از سر و صدایی غیرعادی که از خانه همسایه میآمد، خبر دادند.
به این ترتیب ماموران پلیس به محل مورد نظر رفتند اما کسی در را باز نکرد. به همین دلیل پس از هماهنگی با قاضی کشیک وقت پس از تخریب در وارد آپارتمان مورد نظر شدند. ماموران پس از ورود و تفتیش خانه با جسد زن ۳۶ ساله در اتاق خواب و پیکر نیمه جان مرد ۳۹ ساله در پذیرایی خانه در حالیکه کنارش تعداد زیادی خشاب خالی قرص ریخته بود، مواجه شدند. در ادامه با توجه به اینکه شواهد از خودکشی مرد خانه خبر میداد، او به بیمارستان انتقال یافت و با شستوشوی معده از مرگ نجات یافت.در ادامه مشخص شد او و زن کشته شدهاش یک دختر و یک پسر دارند که در زمان حادثه در خانه نبودند.
مرد پس از بهبود نسبی به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: من از همسرم میخواستم برای خانه و بچهها وقت بگذارد اما او با یک خواننده پاپ آشنا شده بود که خیلی تشویقش میکرد و میگفت در موسیقی موفق میشوی، چون استعداد داری. حتی برای زن من شعر خوانده بود و مخالفت من بی اثر بود و زنم کار موسیقی را ادامه میداد.
این مرد در مورد روز حادثه هم گفت: اختلاف آن روز ما سر همین بود و بچهها بیرون بودند. حرف دوباره به آنجا رسید که آن مرد خواننده به همسرم گفته بود موفق و مشهور میشود. من هم از گفتم خوشم نمیآمد و اجازه نمیدهم به موسیقی ادامه دهد، در همین اصنا بود که با دستانم خفهاش کردم.
این مرد در پایان گفت: بعد از ماجرای اختلافات و جر و بحث وقتی دیدم همسرم را کشتهام پشیمان شدم. قرص خوردم تا خودم را بکشم اما نجاتم دادند.
در پی این اظهارات و تکمیل تحقیقات پرونده به دادگاه کیفری ارسال شد. این در حالی بود که خانواده زن کشته شده که مادر و پدر مقتول بودند درخواست قصاص داماد خود را مطرح کردند. در عین حال آنها قیومیت فرزندان دخترشان را هم داشتند که از سوی آنها هم درخواست قصاص دادند. به این ترتیب پس از صدور حکم در دادگاه کیفری و تایید آن در دیوان عالی کشوز، پرونده برای اجرا به شعبه دوم دادیاری اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد. با رسیدن پرونده به این مرحله دادیار رضوی جلسات صلح و سازشی تشکیل داد که در نهایت منجر به رضایت دختر مقتول و قاتل شد، دختری که در زمان وقوع قتل ۱۱ ساله بود و در حال حاضر ۱۸ سال دارد. او با مراجعه به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی گفت: پدرم را میبخشم چون بیمادر شدهام، نمیخواهم بیپدر هم بشوم.
این در حالی بود که خانواده مقتول هم در جلسات صلح و سازش گفتند حالا که نوهشان قاتل را بخشیده آنها هم به شرط اینکه محکوم، سه دانگ از مغازهاش را نام به بچههای خودش بزند، او را میبخشند.
این درخواست اولیایدم در حالی است که محکوم آن را قبول نکرده و جلسهای دیگر برای راضی کردن متهم به دادن سه دانگ به بچههایش و نجاتش از مرگ برگزار میشود.